تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/4/21 | 2:8 صبح | نویسنده : soghoot
پشت دیوار اتاقم خستم می کنه
پشت دیوار اتاقم دنیارو بهم می ده و دنیارو ازم می گیره
پشت دیوار اتاقم منو زیر سوال میبره
از هرچی پشت دیوار اتاقم که باعثه این حسا میشه بدم میاد
این روزا همش عود دود میکنم
همش شمع روشن میکنم
چون با این چیزاکمی آرومم
بد شدم
قبول دارم
اما من بد شدم تو چی؟
تو چی؟
تو که خداوندی ؟
یا تو که ؟
تو که میگن رحیمی!میگن چیه !!! باوردارم . خودم باور دارم همه چی تو باور دارم خداوند!
اماتو
آه! بگذریم
می خواستم دیگه از تو حرف نزنم
پس نمیزنم
حرف نمیزنم
ازت حرف نمیزنم
سعی می کنم دیگه ازت حرف نزنم
.: Weblog Themes By Pichak :.